- وا خوان
- دوباره خواندن وا خوانی، مقابله کتب مطابقه: (... و نادانی غالب کتاب و عدم اعتنا بواخوان و مقابله را بران بیفزاییم)، امتحان درستی و نادرستی دو قپان
معنی وا خوان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باز خوانده، نسبت داده شده منسوب، کسی که باو اعتراض شده: معترض علیه: مقابل وا خواه
باز خواندن دوباره خواندن، تغییر دادن کلامی را که بطور کنایه گفته شده و بجای آن کلامی دیگر آوردن، بر گرداندن و ابطلا جادویی که با خواندن ادعیه پدید آمده، نسبت دادن: (انتساب خویشتن را بکسی وا خوداندن)، اعتراض کردن
کسی که وا خواست میکند: معترض: مقابل وا خوانده
اعتراض
کسی که آواز خواند خواننده حرفه یی مغنی
مداح
قایل به تثلیث: مسیحی
مرغ سحر خوان
کسی که از دیگری پولی به قرض می خواهد، آنکه طلب خود را از وام دار می خواهد
خوش آواز، دارای آواز و صدای خوشایند و دلنشین
خوش لحن، خوش نوا، خوش الحان، خوش گو، خوش سرا، عالی آوازه
خوش لحن، خوش نوا، خوش الحان، خوش گو، خوش سرا، عالی آوازه
مسیحی، که قائل به سه اقنوم اب، ابن و روح القدس باشد
آنکه لوح را بخواند. یا طفل (کودک) لوح. کودک نو آموز
آنکه از کسی وام درخواست کند
مغلوب شدن شکست خوردن، ردشدن مردود گشتن، مایوس شدن، برابر امری غیر مترقب واقع شدن یکه خوردن، متحیر شدن، ملاقات کردن بر خوردن
وا خوردن، یا وا خورد نداشتن، نخورد نداشتن
عمل وا خواست اعتراض
باز خواست کردن باز خواست باز گرفتن: (داد تو وا خواهم از هر بی خبر داد که دهد جز خدای دادگر) (مثنوی)
باز خواست اعتراض: (جز این با منت هیچ وا خواست نیست که دیک ترازو دو من راست نیست) (نظامی)، اعتراض صاحب سند یا برات کش بهنگامی که برات نکول شود و یا از پرداخت آن خود داری گردد
کلمه ایست دال بر تاسف و حسرت واه واه، (واخ واخ، چه کار کردی ک)، کلمه ایست دال بر تحسین و خوشایندی
توزشخواه، نیکخواه خواستار وفا طلب وفا، خیر خواه خوش نفس
آوازخوان
مرغ سحرخوان، بلبل، پرنده ای خوش آواز و به اندازۀ گنجشک با پشت قهوه ای و شکم خاکستری، زندوان، فتّال، زندواف، هزاردستان، مرغ چمن، بوبرد، مرغ خوش خوٰان، شباهنگ، صبح خوٰان، مرغ سحر، عندلیب، بوبردک، هزار، هزاران، زندلاف، هزارآوا، زندباف
Congruent
congruente
congruente
zgodny
согласующийся
конгруентний
congruent
kongruent
congruent